مامان بدون توهیچی نیستم







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





هفتمین سالکرد

هفت سال گذشت 

نمی‌دونم چند تا از این سالها باید بگذره و من بدون تو زندگی کنم 

و هر سال بیام اینجا سالگردت رو بشمرم 

یادمه سرکارم توی تقویم روی میزم هر روزی که می‌گذشت 

می‌نوشتم کنار تاریخ اون روز که چند روزه رفتی هر روز اضافه میشد 

 امروز شد ده روز فردا یازده این نوشتنا تا دوسال طول کشید 

یادمه نر کی می‌پرسید چند وقته مامانت رفته دقیق میگفتم. 

مثلا یک سال و دو ماه و دو روز،دقیق یادم بود 

نمی‌دونم دنبال چی بودم،فقط می‌دونم دیوونه شده بودم  

آره تو با رفتنت دیوونم کردی 

تو با رفتنت داغونم کردی 

تو با رفتنت تو جوونی پیرم کردی  

مامان تو نیستی اصلا زندگی نیس 

چقدر دلم میخواس بیام سر مزارت 

مامان خیلی دلتنگم،خیلی داغونم،دارم خفه میشم 

نمی‌دونم کجا باید برم تا آروم شم 

کجا برم ی دل سیر گریه کنم از نبودنت 

امشب خاطرات اون هفت سال پیش آمد جلوی چشمم 

 ساعت ۹ شب تموم کردی،یادمه کاغذی رو که بهت زدن مامان 

مدتها تو جیبم بود هی در میووردم از جیبم نگاه میکردم روش زده بود 

لیلا اوخ تاریخ فوت ۹۳/۰۱/۱۶ ساعت ۹ شب 

مامان جلوی چشمم خاکت کردیم ولی باورم نمیشد 

بعد دو سال خوب شدم اونم به کمک استاد داداشی 

ولی هیچوقت رفتن تو منو آروم نمیکنه همیشه و همه جا نبودت احساس میشه 

مامان برام دعا کن،دعا کن آروم و قرار داشته باشم 

چقدر امشب سخت گذشت،چقدر بد بود 

مامان همیشه همینمااااا 

ولی امشب خیلی خیلی بدتر شدم چون روز رفتن توس 

روز پرکشیدنت از پیش بچه هات برای همیشه 

چقدر نوه ها رو میبینم میگم کاش بودی توام 

کاش بودی بزرگ شدنشون رو میدیدی 

اما افسوس و صد افسوس..... 

مامان دلم تنگته 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط زهره در 1:28 | |